آنگاه که غرور کسی را له می کنی،
آنگاه که کاخ آرزوهای کسی را ویران می کنی،
آنگاه که شمع امید کسی را خاموش می کنی،
آنگاه که بنده ای را نادیده می انگاری ،
آنگاه که حتی گوشت را می بندی تا صدای خرد شدن غرورش
را نشنوی،
آنگاه که خدا را می بینی و بنده خدا را نادیده می گیری ،
می خواهم بدانم، می خواهم بدانم ...............................
دستانت را بسوی کدام آسمان دراز می کنی
تا برای خوشبختی خودت دعا کنی
Askim فاطمه خوشبختی من آن زمانی است که شما خوشبخت
باشید دوست داشتم همیشه در کنارت می بودم
اما افسوس که زندگی قصه تلخ جدائیهاست .